سفارش تبلیغ
صبا ویژن

فلسفه ازدواج موقت چیست ؟

جواب 1: بـررسـى و مـطالعه اى دقیق در اطراف مسائل حقوقى اسلام , این حقیقت را روشن مى سازد ,که قوانین اسلام بر پایه نیازمندیهاى انسان در تمام شوون مختلف زندگى , وضع شده است و تناسب مستقیم با احتیاجات بشر دارد .
احـکـام درخشان اسلام در عین اصالت و درستى , جوابگوى خواسته هاى طبیعى و فطرى بشردر ادوار زندگى است .
یکى از نیرومندترین غرایز در وجود انسان , غریزه جنسى است .
این غریزه به منظور تولید مثل و تکثیر نسل افراد در انسان آفریده شده است .
تـشـریـح قانون ازدواج در اسلام به منظور هدایت این غریزه اصیل در مجراى صحیح وارضاى آن بطور شایسته است .
امـا چـون ازدواج دائم در عـیـن حال که در جلوگیرى ازآلودگیها و نگهدارى عفت انسان نقش موثرى به عهده دارد , در تمام شرایط نمى تواندپاسخگوى تمایلات جنسى انسان باشد .
از ایـن رو در اسلام قانون ازدواج موقت تشریع شده است تا با استفاده از آن به خواسته هاى جنسى در تمام شرایط پاسخ مثبت داده شود .
چهره ازدواج موقت از دیدگاه قرآن و حدیث قرآن مجید در این زمینه مى فرماید : فما استمتعتم به منهن فاتوهن اجورهن فریضه یعنى : مهر تعیین شده زنانى راکه به عنوان ازدواج موقت , عقد کـردیـد , بـه پـردازیـد (1)این آیه به اتفاق مفسران شیعه و به قول گروهى از مفسران اهل سنت درباره ازدواج موقت نازل شده است .
درباره این قانون عالى نیز احادیثى از پیشوایان اسلام آمده است .
بـراى نـمـونه پاره اى از آنها را یادآور مى شویم :1 - عبداللّه بن مسعود مى گوید : در یکى از جنگها هـمـراه پیغمبر (ص ) بودیم و چون زنان همراه ما نبودند و از جهت غریزه جنسى در فشار بودیم از آن گـرامى پرسیدیم آیا براى ما جایز است کارى کنیم که غریزه جنسى در وجود ما به کلى از بین برود ؟
آن حضرت ما را از این کار بازداشت .
و اجـازه داد کـه ازدواج موقت کنیم و این آیه را خواند یا ایها الذین آمنوا لا تحرموا طیبات ما احل اللّه لـکـم و لا تـعـتـدواان اللّه لا یـحـب المعتدین (2)یعنى : اى گرویدگان به اسلام , کارهاى پـاکـیـزه اى کـه خـدا بـراى شـمـا حـلال کـرده بـر خـودحـرام نـکـنید و تجاوز ننمایید که خدا تجاوزکنندگان را دوست نمى دارد .
2 - على علیه السلام فرمود : اگر عمر , ازدواج موقت را نهى نکرده بود , جزانسانهاى بدبخت کسى به زنا دست نمى زد .


(3)3 - امام صادق علیه السلام فرمود : هر کس ازدواج موقت را حلال نشمرد از ما نیست .
(4)ازدواج موقت در حقوق اسلام ازدواج موقت و دائم در بیشتر احکام با هم یکسانند و در قسمتى اختلاف دارند .
آنـچـه در مرحله اول , این دو را از یکدیگر ممتاز مى سازد یکى این است که درازدواج موقت زن و مـرد تـصـمیم مى گیرند به طور موقت با هم ازدواج کنند و پس ازپایان مدت اگر مایل باشند با قرارداد ثانوى طبق شرایطى که در کتابهاى فقهى ذکرشده است پیمان ازدواج را تمدید مى کنند .
دیـگـر آنکه ازدواج موقت از لحاظ شرایط , آزادى بیشترى دربردارد از جمله مخارج زن بر مرد در ایـن ازدواج لازم نیست مگر در ضمن عقد با یکدیگر قرارداد کنند و نیززن و مرد بدون قرارداد در متن عقد , از یکدیگر ارث نمى برند و همچنین 000فرزندى که در این ازدواج بوجود مى آید با فرزند ازدواج دائمـى یکسان است وهیچگونه تفاوتى با هم ندارند در سایر آثار حقوقى این دو نوع ازدواج نیز یکسان مى باشند مثلا در هر دو , مهر وجود دارد و نیز در هر دو ازدواج انسان نمى تواندبا مادر و دخـتـر همسر خویش ازدواج کند و آنها با او محرمند و همانطور که درازدواج دائم زن باید پس از طلاق عده نگهدارد در این ازدواج نیز پس از پایان مدت باید عده نگهدارد با این تفاوت که عده زن دائم سـه نـوبـت عـادت ماهانه یا سه ماه ( در پاره اى از موارد ) مى باشد و عده زن غیر دائم دو نوبت یا چهل و پنج روزاست (5)فلسفه ازدواج موقت در پیش نوشته شد که ازدواج دائم نمى تواند بـه تـنـهائى پاسخگوى تمایلات جنسى انسان باشد زیرا در زندگى ضرورتهایى براى بیشتر مردان پـیـش مـى آیـد کـه مـعـمولا براى مدتى امکان بهره بردارى جنسى از همسر خویش از آنان سلب مى گردد بدون تردید , در این مدت غریزه جنسى , آنان را در بحران شدیدى قرار مى دهد که اگر از راه مشروع به آن پاسخ مثبت ندهند ممکن است آلودگیهایى پیش آید .
موضوع دیگرى که جدا باید مورد مطالعه و بررسى قرار گیرد مساله جوانانى است که به سن بلوغ مى رسند .
ایـنـان بـا رسـیدن به این سن , در آستانه بیدار شدن غریزه جنسى گام مى گذارند و معمولا هم نمى توانند به زودى ازدواج کنند .
در این سالهاست که جوانان به راههاى حرام مى افتند .
برتراند راسل مى نویسددر دنیاى امروز ضرورتها و مشکلات اجتماعى و اقتصادى بر خلاف تدبیر و مـیـل مـاازدواج جوانان را به تاخیر افکنده است زیرا در صد یا دویست سال پیش مثلا یک دانشجو تـحـصـیلات خود را هیجده و بیست سالگى خاتمه مى داد و در آغاز فشار غریزه یااوائل بلوغ براى ازدواج آمـاده بـود و بـسـیار اندک بودند کسانیکه تا سى و یا چهل سالگى براى رشته هاى علمى و تخصصى , زحمت مى کشیدند .
امـا در عـصر حاضر دانشجویان تازه بعد از بیست سالگى وارد رشته هاى تخصصى علمى وصنعتى مـى شوند و پس از فراغت از تحصیل مدتى نیز در جستجوى وسیله تامین معاش برمى آیند معمولا پس از سى و پنج سالگى قادر به ازدواج و تاسیس خانواده خواهندبود .
پس جوانان امروز مدتى طولانى را در فاصله میان بلوغ و ازدواج که بخشى بسیار حساس و دوران نمو جنسى و طغیان غریزه و صعوبت مقاومت در برابر هوى و هوس و ظواهر فریبنده زندگى است , مى گذارنند .
مـا نباید این بخش حساس را از حساب عمر و یا نظام اجتماع بشرى ساقط کنیم و اگرما بخواهیم حـسـابـى بـراى این بخش طولانى و حساس عمر باز نکنیم و فکرى در این باره ننماییم نتیجه آن شـیـوع فساد و بى اعتنایى نسبت به بهداشت , نسل , اخلاق , درمیان مردان و زنان اجتماع خواهد بود .
پـس چـه باید کرد ؟
( برتراند راسل دربرابر این سوال مى گوید ) : راه صحیح براى حل این مشکل ایـن اسـت که قوانین مدنى براى این بخش حساس از عمر یکنوع ازدواج موقتى را براى دختران و پسران روا دارندکه موجب تحمیل بار مشکلات زندگى عائلى و ازدواج دائم نباشد و در عین حال ایشانرااز مفاسد مختلف و اعمال نامشروع و تحمل رنج روحى بار گناه و تخلف از اصول وقوانین و نـیـز از امـراض گـونـاگون محفوظ دارد این نوع ازدواج در اصطلاح راسل ازدواج بدون فرزند نـامـیـده مـى شـود آیـا در ایـن شـرایـط کـه استفاده از ازدواج دائم امکان پذیر نیست با طغیان غریزه جنسى چه باید کرد ؟
آیا در این زمینه ها باید ریاضت کشید و رهبانیت اختیار کرد ؟
و آیا همه جـوانان حاضرند تحمل کنند و عفت و پاکى خویش را حفظ کنند ؟
یا بایدفکر دیگرى کرد ؟
در این جـا دو راه بـیـش نـیـسـت یـکى اینکه جوانان را بخود واگذاریم تا پسران ودختران با هم رواب ط نـامـشروع برقرار سازند و آن همه مفاسد و عواقب وخیم رانادیده بگیریم آیا این راه , راه صحیحى است ؟
آیا این دختران و پسران پس از این همه روابط نامشروع در دوران ازدواج دائم خویش , دیگر مـرد زنـدگـى و زن خانواده خواهند بود ؟
راه دیگر اینکه ازدواج موقت را براى آنان تجویز کنیم تا بدین وسیله به غریزه جنسى خود پاسخ مشروع بدهند و بتوانند خویش را حفظ کنند .
بى شک راه صحیح همین راه دوم است چرا که در غیر این صورت جوانان راهى براى ارضاى شهوت خود ندارند ودست به هرگونه بى عفتى و گناه خواهند زد بهترین شاهد ما آمار فساد و بى عفتى است که در جرائد و مجلات به چشم مى خورد :یکى از مجله هاى آمریکا به نام ویسپرد مى نویسد :شـمـاره اطفال غیر قانونى به ده میلیون مى رسد و در فرانسه از هر صد کودک هفت نفرآنها غیر مشروع مى باشد .
(6)بـسـیـار تـاسـف انـگیز است که عده اى در پندار خویش از همین راهها مشکلات جوانان رادر بحران هاى مذکور حل کرده و ارزشهاى اخلاقى آنان را به کلى از نظر دورمى دارند .
ایـنـان تـجـویز مى کنند که جوانان در گناه و بى عفتیها فرو روند اما اجازه نمى دهند که از قانون عـالـى ازدواج مـوقـت اسـتـفاده کنند به یقین قضاوتهاى بیجاو ایرادهایى هم که کرده اند از آنجا سـرچـشـمه مى گیرد که این مساله مهم ( ازدواج موقت ) را از دیدگاه مذهب مطالعه ننموده و آنچنانکه باید و شاید از نظر حقوق واجتماعى آنرا ارزیابى نکرده اند .
مـخـالـفـان ازدواج موقت چه مى گویند ؟
مخالفان قانون ازدواج موقت به گمان خود ایرادهایى کـرده انـد کـه مـا براى روشن شدن مطلب , آنها را ذکر مى کنیم و پاسخ هریک را یادآور مى شویم :اشـکال 1 - پیمان زناشویى اگر موقت باشد زن و مرد نمى توانند پیوند مهر و دوستى را با یکدیگر محکم سازند .
پاسخ - این اشکال در اثر توجه نداشتن به حکمت تشریع این قانون پیدا مى شود زیراهمان طور که در پیش گفته شد ازدواج دائم براى جوابگویى به خواسته هاى جنسى کافى نیست و ازدواج موقت به منظور اشباع غریزه جنسى از راه صحیح و عاقلانه در شرایطمذکور تشریع شده است .
اگـر این ازدواج هم به منظور تشکیل خانواده و انس گرفتن دو همسر با یکدیگر تشریع شده بود این اشکال مورد داشت ولى با توجه به حکمت تشریع این قانون , دیگر موردى ندارد .
بلکه مى توان گفت ازدواج موقت بهترین راه براى کسانى است که در آستانه ازدواج قرار گرفته و مـى خواهند توافق اخلاقى بین خویش و همسرى را که ازدواج با اورا در نظر دارند به دست آورند زیـرا در ایـن صـورت آنـان مـى توانند مدتى با هم ازطریق مشروع معاشرت کنند و از خصوصیات اخلاقى یکدیگر آگاه کردند تا پس از توافق اخلاقى , ازدواج موقت را تبدیل به دائم نمایند .
اشکال 2 - ازدواج موقت در اجتماع شیعه از ناحیه زنان و دختران استقبال نشده است .
پاسخ - باید دید این نفرت نسبت به ازدواج موقت , از کجا پیدا شده است .
بـدون تردید این مطلب مولود تبلیغات مسموم و نیز سوء استفاده هایى است که مردان هوسران در این زمینه کرده اند .
بدیهى است که این سوء استفاده ها را نباید به حساب اصل قانون گذارد .
در پـیش نوشته شد که ازدواج موقت مانند ازدواج دائم در نظام دیندارى , شرایط ومقرراتى دارد که باید زن و مرد تمام آنها را در نظر بگیرند و در چهار چوبه آنهااین ازدواج را واقع سازند .
تـردیـدى نـیست که اگر حدود و شرایط مذکور نادیده گرفته شود و فقط به خواندن یک صیغه قـنـاعت شود این نوع ازدواج عامل نفرت وانزجار مى گردد و افکار عمومى را نسبت به این قانون مقدس و عالى بدبین مى کند .
اشکال 3 - ازدواج موقت با اجاره و کرایه دادن فرقى ندارد و مایه سقوط شخصیت زن مى گردد .
پـاسخ - این اشکال از اشکالات گذشته سست تر و بى پایه تر است زیرا اولا عقد ازدواج موقت ربطى به اجاره ندارد .
گـواه بـر این مطلب اینکه طبق تصریح فقهاى ما اگر عقدازدواج موقت را به لفظ اجاره بخوانند یعنى زن بگوید آجرتک نفسى من خودم رابتو اجاره دادم صحیح نخواهد بود .
ثانیا ازدواج موقت با دائم از این جهت تفاوتى ندارد همانگونه که بودن مهر درازدواج دائم منافاتى بـا شـخـصـیت زن ندارد و باعث پایین آمدن حیثیت و شرافت انسانى او نمى شود در این مورد نیز چنین است زیرا عقد ازدواج دائم و موقت تنها تفاوتشان در ذکر مدت است .
راسـتـى شـگـفـت انـگـیز است که زنى با اختیار خود با مردى حاضر به ازدواج موقت مى شودزن کـرایـه یـى است و در منطق اینان شخصیت انسانى خویش را تنزل داده است ولى زنانیکه با کمال بـى شـرمـى با آنهمه حرکات و اطوار زننده در فیلمها خود را به معرض نمایش مى گذارند و یا در مجالس شب نشینى و رقص در برابر چشمان حریص هزار مرد و براى ارضاى غرایز آنها حنجره خود را پاره مى کنند و یا هزار و یکنوع معلق مى زنند آنهازن کرایه اى نیستند ؟
!و همچنین زنانى که در یـک آن داراى رفیقهاى متعددى هستند به نظر اینان شخصیت انسانى خویش را تنزل نداده اند اگـر واقـعـا دلـسوزند و مى خواهند شخصیت زن راحفظ کنند , فکرى براى زنان مراکز فحشا که معمولا در تمام اجتماعات ناسالم وجوددارد , بنمایند .
آیا زنان آنجا از زندگى شرافتمندانه انسانى برخور دارند ؟
وآیا آنان مى توانند براى خود شخصیتى احساس کنند ؟
آیا وضع ناراحت کننده و زندگى فلاکت بار آن طردشدگان اجتماع , از زندانیان محروم و یا بردگانى که در دورانهاى گذشته تاریخ زندگى مى کردند , منفورتر نیست ؟
اشکال 4 - بـا فـرزنـدانى که از راه ازدواج موقت به دنیا مى آیند چه باید کرد ؟
پاسخ - در پیش خواندیم که فرزند ازدواج موقت با فرزند ازدواج دائم هیچ فرقى ندارد بنابراین , پدر وظیفه دارد فرزند خویش را مـانـنـد فرزندان ازدواج دائم نگهدارى کند و اگر فرضا در چنین موردى پدر از وظیفه خویش کـوتـاهى کند حاکم شرع باید دخالت نماید و او را به مراعات حقوق فرزند خویش ملزم سازد اگر بـرخـى ازمـردم نـسـبـت به وظیفه خویش , کوتاهى مى کنند , ربطى به اصل تشریع این ازدواج نداردچنانکه در ازدواج دائم نیز افرادى پیدا مى شوند که از وظایف خویش در مورد فرزندو همسر خویش سرباز مى زنند .
بدیهى است که اگر ازدواج موقت مانند ازدواج دائم در دفاتر ثبت اسناد , ثبت گردد و به صورت قانونى درآید مشکلى به وجود نمى آورد و نیز جلوى غالب سوءاستفاده ها هم گرفته مى شود .
بنابراین روشن شد که فرزند ازدواج موقت با فرزند ازدواج دائم در یک رتبه و مقام هستند و از نظر احکام اسلامى نیز با هم فرقى ندارند چنانکه در صدر اسلام برخى ازصحابه و بزرگان از همسران موقت به دنیا آمده بودند و در عین حال کسى نسبت به آنان به نظر تحقیر نمى نگریست و در احکام و شخصیت , همسطح با سایر مسلمانان بودند .


کتاب : بیست پاسخ نویسنده : هیئت تحریریه موسسه در راه حق

زیرنویس : 1 - سـوره نـساء آیه 221 - صحیح مسلم ج 3 ص 3120 - وسائل ج 14 ص 4440 - وسائل ج 14 ص 5438 - احکام عده به تفصیل در رساله توضیح المسائل مذکور است.


احادیثی در مورد ازدواج موقت

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم می فرمایند : دو نفری که ازدواج موقت می نمایند هنگامی که با هم صحبت می کنند ، کلام آنها تسبیح خداوند است و هنگامی که دست همدیگر را گرفتند ، گناهانشان از میان انگشتانشان فرو می ریزد . هنگامی که یکی از آنان دیگری را می بوسد ، خداوند برای هر بوسه ، ثواب یک حج و عمره را می دهد و هنگامی که از هم جدا می شوند خداوند برای هردوی آنان به هر لذت و شهوتی که برده اند ، حسنه ای به بزرگی کوههای بسیار بلند در نامه عملشان می نویسد و هنگامی که بلند شده و غسل کردند ، خداوند گناهان آنها را می بخشد و آبی بر مویی از موهایشان مرور نمی کند ، مگر اینکه خداوند برای هر یک از آنها ده ثواب نوشته و ده گناه محو کرده و ده درجه بالا می برد . پس پیامبر (ص) فرمودند : و برای هرکسی که پیوند بین آنها را ایجاد کرده باشد ، همین ثواب ها خواهد بود . و در ادامه فرمودند یک درهم ( خرج برای ) متعه ، از هزار درهمی که در راه خدا خرج شود برتر است ، به خدا سوگند که متعه برتر است و آن چیزی است که قرآن درباره آن سخن گفته و سنت بر آن جاری شده است .
لثانی اللخبار ج1 ص 244

در حدیثی از امام باقر (ع) نقل شده که از حضرت سوال کردند : آیا بر کسی که ازدواج موقت میکند ثوابی هم می دهند ؟ و آن حضرت در پاسخ فرمودند :
هر گاه کسی به خاطر رضایت خدا و مخالفت با تحریم کننده آن . زنی را به عقد موقت خود درآورد . به خاطر هر کلمه ای که با آن زن سخن بگوید . برایش حسنه نوشته می شود . دستش را به سوی او دراز نمی کند مگر اینکه خداوند به خاطر آن ثوابی برای او ثبت می کند . واگر به او نزدیک شد خداوند به میمنت آن . گناهی از او می بخشد . پس اگر غسل جنابت نمود . به عدد موهای بدنش که آب غسل از روی آن جریان پیدا می کند خداوند . گناه از او می بخشد .
راوی با تعجب می پرسد : به تعداد موها؟؟؟
حضرت فرمودند : بله به تعداد موها.

کتاب هدیه آسمانی ص151

امام صادق (ع) می فرمایند :« کسی که متعه را حلال نشمارد از ما نیست».آن حضرت هنگامی که سخن از ازدواج موقت به میان می آمد بارها به مخاطب خویش می فرمودند:«من دوست دارم که سنت رسول خدا (ص) را احیا کنی».


ازدواج موقت از دیدگاه علمای دین

تمامی علمایی که در ازدواج دختران ( در عقد موقت یا عقد دائم ) اذن ولی را بنابر احتیاط واجب شرط دانستند در واقع حکم قطعی بر باطل بودن (( عقد بدون اذن ولی )) را ندادند یعنی به علم کافی در این مساله نرسیده اند . لذا احتیاط واجب کردند و به تمام کسانی که از آن مراجع عالی قدر تقلید می کنند اجازه داده شده تا با رعایت میزان برتری علمی مرجعی که در آن مساله فتوا و نظر دارد تقلید نمایند .

 
نتیجه کلی :

علمایی که در این مساله به احتیاط واجب حکم کردند اگر کسانی از این علما تقلید می کنند در مورد ازدواج دوشیزگانی که به حد رشد و بلوغ رسیده اند می توانند به فتوای مراجع عالی قدر :


آیت الله بهجت ، آیت الله مکارم شیرازی ، آیت الله روحانی و ...

 رجوع نمایند . در این صورت ازدواج آنها چه دائم باشد و چه موقت دقیقا با ظابطه شرعی بوده و هیچ ایرادی ندارد.


 
نظر عده ای از مراجع و صاحبان فتوی در ازدواج دوشیزگان :

دختری که به حد بلوغ رسیده و رشیده است یعنی مصلحت خود را تشخیص می دهد اگر بخواهد شوهر کند چنانچه باکره باشد بنابر احتیاط واجب باید از پدر یا جد پدری خود اجازه بگیرد و اجازه مادر و برادر لازم نیست.

اگر پدر و جد پدری غایب باشند بطوریکه نشود از آنان اذن گرفت و دختر هم احتیاج به شوهر کردن داشته باشدلازم نیست از پدر و جد پدری اجازه بگیرند و همچنین اگر از ازدواج با کسی که با دختر کفو است شرعا و عرفا و نیز اگر دختر باکره نباشد در صورتی که بکارتش بواسطه شوهر کردن از بین رفته باشد اجازه پدر و جد لازم نیست.

در این مساله بسیاری از علما نظر شبیه به هم دارند که اذن ولی را در دوشیزگان بنابر احتیاط واجب لازم می دانند مانند : حضرات آیات عظام شیخ محمد علی الاراکی – سید محمد روحانی – سید علی سیستانی – سید خوئی –شیخ فاضل لنکرانی .

 
سوال : زنی که صیغه می شود اگر دختر باکره باشد و در عین حال از ترس دیگری اقدام به این عمل نموده باشد این صیغه صحیح است یا نه ؟

آیت الله گلپایگانی : اگر مکره ( وادار شده ) بوده اثر ندارد مگر آنکه بعد از رفع اکراه راضی شود 

محضر آیت الله العظمی گلپایگانی


حضرات مراجع تقلید : بهجت ، مکارم شیرازی ، الروحانی ، گلپایگانی

 نظر حضرت ایت الله بهجت

اظهر آن است که اذن پدر یا جد پدری ( در ازدواج دختر باکره ) شرط نیست

 اگر چه احتیاط مستحب آن است که اذن بگیرد.

  نظر آیت الله شیخ محمد صادق الروحانی

ازدواج برای دوشیزگان بدون اذن ولی جایز است 

نظر آیت الله صافی گلپایگانی

آیت الله گلپایگانی : احتیاط این است که در ازدواج دختر باکره چه موقت چه دائم از پدر اذن حاصل شود لکن اگر دختر بالغه و رشیده بدون اجازه پدر ازدواج نموده صحیح است و در صورتی که زوج کفو باشد چه در دائم چه در منقطع و پدر امتناع نماید اذن او ( پدر ) ساقط است .  

 فتوای میرزای قمی 
سوال : آیا دختر بی اذن پدر و مادر می تواند شوهر کند یا نه ؟... و اگر بفرمایید که بی رضای والدین عقد صحیح است آیا ( در این صورت ) عاق والدین می شود یا نه ؟

جواب : رضای مادر مطلقا شرط نیست و در لزوم رضای پدر . در دختر بالغه باکره خلاف است و اقوی و اشهر و اظهر عدم اشتراط ( رضای پدر) است و عقد بدون اذن پدر صحیح است . ولکن احوط مراعات رضای اوست . و اما هرگاه پدر غایب باشد یا در موقوف داشتن عقد بر رضای پدر حرج و عسر لازم آید آنجا احتیاط هم ضروری نیست . و در صورت احتیاج دختر به شوهر و متضرر شدن او به ترک شوهر کردن . هرگاه ( دختر با رضایت پدر ) مخالفت بکند معلوم نیست که گناه باشد چه جای آنکه عاق باشد . بلی هرگاه دو نفر خواستگار او باشند و اختیار هریک از آنها ضرری به دختر نمی رسد پس مخالفت ( با نظر پدر ) در این جا دور نیست که معصیت باشد و به هر حال تحصیل رضای پدر و مادر در امور مباحه لازم است مگر اینکه ( رضای آنها ) منشا ضرر و حرج باشد . در اینجا فرقی در مابین باکره و غیر باکره نیست .

حضرت آیت الله مکارم شیرازی

دختری که به حد بلوغ رسیده و رشیده است، یعنی مصلحت خود را تشخیص می دهد چنانچه باکره باشد احتیاط آن است که با اجازه پدر یا جد پدری ازدواج نماید ولی اگر همسر مناسبی برای دختر پیدا شود و پدر مخالفت کند اجازه او شرط نیست، همچنین اگر به پدر یا جد پدری دسترسی نباشد و دختر هم احتیاج به شوهر کردن داشته باشد یا این که دختر قبلاً شوهر کرده باشد که در این دو صورت نیز اجازه پدر و جد در ازدواج جدید لازم نیست.


محضر مبارک آیت الله العظمی خامنه ای 

بعد از سلام دختری هستم که فعلا به دلایلی شرایط ازدواج دائم برای من فراهم نمی شود و تمایل دارم برای رفع احتیاج با پسر یا مردی که به او علاقه دارم برای مدتی ازدواج موقت بکنم به نحوی که این ازدواج هیچ مفسده ای برایم ندارد و باعث حاملگی من نمی شود و ترک آن نیز موجب گناه می شود ولی اطمینان دارم پدرم در صورت اطلاع مخالفت خواهد کرد. در این صورت تکلیف اذن پدر و الزام بر اطلاع او برای من چگونه است.

آیت الله خامنه ای 

باسمه تعالی

ازدواج موقت یا دائم دختر باکره بنابر احتیاط واجب باید با اجازه پدر باشد ولی اگر دختر نیاز به ازدواج دارد و خواستگار هم کفو شرعی و عرفی او می باشد و در حال حاضر خواستگار دیگری که واجد شرایط باشد وجود ندارد اذن پدر ساقط است.